گل گندم

...تا از زبان تو نشنیدم که درآغوش دیگری آرام گرفته ای...

...باورنمی کردم...

...حالا خودت حدس بزن حال و روز این روزهای مرا...

...هرقدر که بگویی از روی اجبار بود...

...فایده ای برای دلم ندارد...

من یخ زده ام...

من...

....

مرده ام

نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 14:32 توسط فروینا| |

 نامم را پاک کردی ، یادم را چه می کنی؟!
یادم را پاک کنی ، عشقم را چه می کنی؟!…
اصلا همه را پاک کن …
هر آنچه از من داری…
از من که چیزی کم نمی شود…
فقط بگو با وجدانت چه می کنی؟!
شاید…؟!
نکند آن را هم پاک کرده ای ؟!
نـــــــــــــــــــــــــه! شدنی نیست…

نمی توانی آنچه رانداشتی پاک کنی!

نوشته شده در یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:,ساعت 13:41 توسط فروینا| |


Power By: LoxBlog.Com